جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1176

1. کیم من که وصلت تمنّا کنم

2. بدین دیده رویت تماشا کنم

3. همین بس که از خود گرفته کنار

4. میانِ سگانِ درت جا کنم

5. عمامه مرا دردِسر می دهد

6. به هر حیله آنرا ز سر وا کنم

7. زفرق خودش بهر دُردی کشان

8. فرود آرم و درد پالا کنم

9. نهم سبحه زانگشت و خرقه ز پشت

10. به آن هرچه باید تمنّا کنم

11. به سبحه خرم دانه ای چند نقل

12. کهن خرقه را رهنِ صهبا کنم

13. چو جامی پی یار یکتای خویش

14. دل خود ز هر چیز یکتا کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پیر گردیدی و کشت املت زرد نشد
* بوی کافور شنیدی و دلت سرد نشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* نقش لب تو از شکر و پسته بسته‌اند
* زلف و رخت ز نسترن و لاله رسته‌اند
شعر کامل
اوحدی
* کاش کی می‌ریخت از بهر سرشک دیده‌ام
* دست معمار قضا طرح زمین تازه‌ای
شعر کامل
فروغی بسطامی