جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 121

1. چند ای معلّم هر روز تا شب

2. باشد غزالم محبوس مکتب

3. شد فرش دیبا از سبزه صحرا

4. اَرْسلُه مَعنا يَرتع و يَلعب

5. تعليم آداب او را چه حاجت

6. او خود ز آغاز آمد مؤدّب

7. هر جا خرامد بهر دعایش

8. خیزد ز جان ها فریاد يارب

9. در دور لعلش منع از شرابم

10. ای خواجه دورست از لطف مشرب

11. دی تَرک عشقش مذهب گرفتم

12. چون دیدم آن رخ گشتم ز مذهب

13. جامی از آن لب همچون صراحی

14. دارد درونی از خون لبالب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بی‌دلان را نرگس گویای تو خاموش کرد
* عاشقان را کرد گویا پستهٔ خاموش تو
شعر کامل
سنایی
* در همین زیتون و تین خواهد یقین شد آنکه هست
* طعم آن شیرینی مطلق بهر چیزی ضمین
شعر کامل
قاآنی
* صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
* همه دانند که در صحبت گل خاری هست
شعر کامل
سعدی