غزل شمارۀ 1227
1. پیاده سوی چمن سروِ من گذار مکن
2. به سبزه و سمن آن پای را فگار مکن
3. به خون نشست گل از رشک سبزه بهر خدا
4. که پابرهنه دگر گشتِ جویبار مکن
5. گُلست آن کف پا گل به پیش او خاری
6. به خاک پات که آزار گل به خار مکن
7. به خنجر ستم و جور سینه ام مشکاف
8. چو لاله داغ نهانِ من آشکار مکن
9. چو خوی تلخ توام ناامید خواهد کُشت
10. مرا به عشوۀ شیرین امیدوار مکن
11. به مردم از تو بسی لاف آبرو زده ام
12. مران به خواریم از پیش و شرمسار مکن
13. نماند دل که ز دردِ تو خون نشد جامی
14. خدای را که چنین ناله های زار مکن
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده