جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1237

1. بیا جانا دل پر درد من بین

2. سرشک گرم و آه سردِ من بین

3. غم مهجوری و بارِ صبوری

4. همه بر جانِ غم پروردِ من بین

5. چو جان از گرد تن دامن فشاند

6. به دامانت نشسته گرد من بین

7. تنم را سیل اشک آورد سویت

8. خس و خاشاک آب آورد من بین

9. مگو رنگی ندارد جامی از عشق

10. سرشک سرخ و روی زرد من بين


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عهد جوانی گذشت، در غم بود و نبود
* نوبت پیری رسید، صد غم دیگر فزود
شعر کامل
شیخ بهایی
* رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
* چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* یک عمر می توان سخن از زلف یار گفت
* در بند آن مباش که مضمون نمانده است
شعر کامل
صائب تبریزی