جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1263

1. آن نازنین جوان را میلِ شکارِ جان بین

2. مشکین خدنگ هایش بر عنبرین کمان بین

3. خط می زند به سبزی بر طرفِ عارض او

4. شاخی ز سنبل تر پیوند ارغوان بین

5. ای تن چو موی کرده در سرّ غیب دانی

6. بند قباش بگشا باریکیِ میان بین

7. ای نبض جوی عاشق پیش آر دست لطفی

8. در آستین مشتی فرسوده استخوان بین

9. دانی چه گونه گردد خط منتهی به نقطه

10. خطّ لبش چو دیدی آن نقطۀ دهان بین

11. تا قدر خود بداند گو پا برون نِه از در

12. سرهای تاجداران بر خاک آستان بین

13. کاتب چو شعر جامی جدول کشد به سرخی

14. در دفترش ز هر سو سیلابِ خون روان بین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ذوق پاکان زخم و مستی نیست
* جاه نیکان به کبر و هستی نیست
شعر کامل
اوحدی
* نرگس بیمار تو گشته پرستار من
* تا چه کند این طبیب با دل بیمار من
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
* من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی