جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1270

1. ای ز لعل لب تو خون دل من

2. هیچ دل خون مباد چون دل من

3. آتشم در درون فگندی و هست

4. اخگری ز آتش درون دل من

5. سوخت از سوز دل تنم ای کاش

6. رود از تن چو جان برون دل من

7. خط سبزت فسونِ سحْر دمید

8. رفت در خط از آن فسون دل من

9. هم چو صیدی اسير قید شده است

10. در سرِ زلف تو زبون دل من

11. جنبش طرّۀ تو دیده ز باد

12. گشته بی صبر و بی سکون دل من

13. جامی آمد جنونِ عشق فنون

14. هست در عشق ذوفنون دل من


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکوفه با ثمر هرگز نگردد جمع در یک جا
* محال است این که با هم نعمت و دندان شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* حدیث درست آخر از مصطفاست
* که بخشایش و خیر دفع بلاست
شعر کامل
سعدی
* غافل مشو ز عمر که ساکن نمی شود
* سیل عنان گسسته اقامت پذیر نیست
شعر کامل
رهی معیری