غزل شمارۀ 1279
1. نگارا شبی همنشین باش با من
2. چو بخت مساعد قرین باش با من
3. ز رفعت مهِ آسمانی زمانی
4. نشسته به روی زمین باش با من
5. ز اندوه هجران حزینست جانم
6. فرح بخش جانِ حزین باش با من
7. تویی هرچه هستی کیم من چیم من
8. که گویم چنان یا چنین باش با من
9. رسوم مسلمانی از تو نخواهم
10. زکافر نژادان چنین باش با من
11. نهاده به فرق همه دستِ راحت
12. گرفته به کف تیغ کین باش با من
13. به بیگانگان چین گشاده ز ابرو
14. فگنده گره بر جبین باش با من
15. خوش آن شب که کردی خطابم که جامی
16. نه در بندِ دنیا و دین باش با من
17. به هر کار سازم به هر حکم رانم
18. یکی بندۀ کمترین باش با من
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده