غزل شمارۀ 1289
1. خواهم ای گل که ز شوق تو بگریم چندان
2. که شود غنچۀ گلزار امیدم خندان
3. بی تو عاشق چو به بستان گذرد بر لب جوی
4. آب زنجیر شود بر وی و بستان زندان
5. چین در ابرو مفگن چون ز تو حاجت طلبیم
6. ای خمِ ابروی تو قبلۀ حاجت مندان
7. چه اثر آهِ مرا در دل سخت تو که تیر
8. گرچه الماس بود کم گذرد از سندان
9. لب لعلت چه لطیفست کزان خون بچکد
10. گر کند تیز برو کس به تخیّل دندان
11. حرص بر وصل تو پیرانه سرم تا حدیست
12. که به صد بوسه ز لعلت نیم از خرسندان
13. پیر شد جامی و شیرینْ پسران را پدرست
14. چه بلاها که کشید این پدر از فرزندان
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده