غزل شمارۀ 1306
1. روی برتابی ز من هرگه که بینم سوی تو
2. حیف می داری که افتد چشم من بر روی تو
3. گفته ای خواهم ازین پس تَرک خوی بد گرفت
4. این مگو با من که من نیکو شناسم خوی تو
5. دل چو ماری هست در هر پیچ او صد حرف شوق
6. خواهمش از رشتۀ جان بست بر بازوی تو
7. زیر پا افتاده دل های بتانِ سنگدل
8. باشد از ریگ بیابان بیشتر در کوی تو
9. جان چه آرم در مقابل چون تو بگشایی میان
10. نیست نقد هر دو عالم قیمت یک موی تو
11. همچو مانو کند از شرم تو پهلو تھی
12. گر فتد خورشید تابان فی المثل پهلوی تو
13. قد جامی گفته ای خم چون هلال از بهر چیست
14. گر بگویم راست از میلِ خم ابروی تو
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده