جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1319

1. یارب از جانم ببر مهرِ مهِ رخسار او

2. یا به هر یک چند روزی کن مرا دیدار او

3. سوخت جانم از سموم هجر کو آن دولتم

4. تا بیاسایم دمی در سایۀ دیوار او

5. ره چه پیمایم به کوی زهد چون خواهد زدن

6. بار دیگر راه من لطف قد و رفتار او

7. شد سرم در ره شکاف از زخم نعل توسنش

8. مرهم آن چیست سُم مرکب رهوار او

9. عاشق مهجور را بر رخ روان آن اشک نیست

10. می رود خونابه ای از سینۀ افگار او

11. کوهکن را صوت جان افزای مطرب گو مباش

12. کارغنون سازست کوه از ناله های زار او

13. کار جامی در هم از انکار اهل درد شد

14. ناصحا بر خویش رحمی کن، مكن انکار او


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خضر دارد داغها بر دل ز استغنای من
* روی آب زندگی را برزمین مالیده ام
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل تهی ناشده از خویش به جایی نرسد
* تا بود پر ز شکر نی به نوایی نرسد
شعر کامل
صائب تبریزی
* شکایت نامه ما سنگ را در گریه می آرد
* مهیای گرستن شو، دگر مکتوب ما بگشا
شعر کامل
صائب تبریزی