غزل شمارۀ 132
1. زلف معشوق به دست دگرانست امشب
2. نوبت دولت کوته نظرانست امشب
3. همدمی نیست که باشد به قدش خلعت عشق
4. که نه چون صبح ز غم جامه درانست امشب
5. گه به غم گاه به ماتم گذرد شکر خدای
6. که به هرحال به زودی گذرانست امشب
7. باشد آن ماه به سر منزل ما آرد روی
8. چشم امید به هر سو نگرانست امشب
9. نیست جز خون جگر از مژه دور از لب او
10. آنچه در ساغر خونینْ جگرانست امشب
11. دود آهم که به انجم شده بر راز شبم
12. پردۀ دیدۀ روشن بصرانست امشب
13. باشد از دوست خبر مایۀ شادی و طرب
14. جامیِ غم زده از بی خبرانست امشب
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده