غزل شمارۀ 131
1. دستم از جور رقیبست ز دامان حبیب
2. کوته ای کاش رسیدی به گریبان قریب
3. خردسالی و رقیبان ادب آموز تواند
4. وای ماگر تو کنی کار به فرمان ادیب
5. زن خدنگ دگرم بر جگر ریش که نیست
6. جگر ریش مرا طاقت درمان طبيب
7. بی تو در شهر غریبم به خدا بر تو که باش
8. با چنین روی شبی شمع شبستان غریب
9. جمعه جمعیت دل کی دهد آن را که بود
10. گوش بر انكر اصوات ز الحان خطیب
11. چشمۀ آب حیاتی تو وعالم ظلمات
12. نیست جز خضر و شبان را ز تو امکان نصيب
13. نفرت طبع ز جامی مکن اظهار که هست
14. او غزل گوی غریب و تو غزل خوان عجیب
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده