غزل شمارۀ 1326
1. چرخ اخضر کز دو چشمم خاست موج خون درو
2. شیشۀ سبزست و اشکم بادۀ گلگون درو
3. شد جهان از اشک من دریا و می ترسم شود
4. غرقه از بار دل من زورق گردون درو
5. جا درون دل گرفتی چاکش از پیکان بدوز
6. تانیابد ره خیال غیری از بیرون درو
7. رشتۀ جان گر ز زلفت نگسلد چندین مپیچ
8. جان من گو باش یک تار دگر افزون درو
9. عشق تو هوشم ز دل بربود ترک عشوه ده
10. باده مست افتاد و مردانگن مریز افیون درو
11. روی مجنون بود در لیلی ولی زد بحر عشق
12. عاقبت موجی که گم شد لیلی و مجنون درو
13. مخزن سلطان عشق آمد دل جامی و نیست
14. جز خيال لعل جانان گوهری مخزون درو
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده