غزل شمارۀ 1328
1. دو نرگس تو که مستند و ناتوان هر دو
2. شدند آفت عقل و بلای جان هر دو
3. میان ما و تو جز جان و تن حجاب نبود
4. بیا که هجر تو برداشت از میان هر دو
5. چنان دو دیده غیورند بر رُخت که کنند
6. نظر به روی تو از یک دگر نهان هر دو
7. قران قوس قُزَح با هلال بس عجب است
8. خدای را بنما طاقِ ابروان هر دو
9. شکار بیشه دو تُرکند خفته چشمانت
10. نهاده بر سر بالین خود کمان هر دو
11. از آن میان و دهان قاصرند وهم و خرد
12. اگرچه خرده شناسند و رازدان هر دو
13. ز کار دنیی و عقبی مپرس جامی را
14. که کرد در سر و کار تو این و آن هر دو
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده