غزل شمارۀ 1347
1. آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا به ماه
2. هست بر درد دل من ماه تا ماهی گواه
3. شد معلّم پیر در تعليم خلق اما چه سود
4. چون ندارد ابجد عشقت درست آن طفل راه
5. بعد ایّام که می بینم رُخت پیش نظر
6. گاه آبِ دیده مانع می شود گه دود آه
7. خاک پایت را نگه می دارد از رویم رقیب
8. آن سیه رو هیچ روی من نمی دارد نگاه
9. افتم از شوقت منِ گریان به پای سرو و گل
10. غرقه گشتم می زنم دستی به هر شاخ و گیاه
11. نیست جامی را جزا با این همه دعوی مهر
12. زان رخ نیکو جز آهی احسن الله جزاه
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده