غزل شمارۀ 136
1. ای در هوای مِهر تو ذرّات کاینات
2. واقف نه از کماهی ذات تو هیچ ذات
3. شد چشم عقل خیره چو در مبدأ ازل
4. حُسنت نمود جلوه در آیینۀ صفات
5. هر خشتی از کنشت شود کعبۀ دگر
6. گر پرتو جمال تو افتد به سومنات
7. هرجا که تافت پرتوِ انوارِ عزّتت
8. عزّی ندید عُزّی و قدری نیافت لات
9. در بحر کبریایِ تو آنکس که شد فنا
10. چون خضر راه برد به سرچشمۀ حیات
11. هرکس به کعبۀ طلبت رو نهد نخست
12. از کلّ کائنات کند قطع التفات
13. جامی ببخش جامیِ لب تشنه را به لطف
14. زان باده کز کدورت جهلش دهد نجات
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده