جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1381

1. رسید یار طریق جفا رها کرده

2. گره ز ابرو و برقع ز روی واکرده

3. نموده همچو گل از غنچه پیرهن زقبا

4. هزار پیرهنِ صبر را قبا کرده

5. فشانده رشحۀ خوی از رخ و غبار از زلف

6. شمیم سنبل و گل همره صبا کرده

7. کشیده خطّ خطا بر من و نیارم بُرد

8. گمان که رای صوابش درین خطا کرده

9. ولی ز لطف عمیمش امید می دارم

10. که خطّ عفو کشد بر خطای ناکرده

11. صفای مشرب آن چشمۀ زلال نگر

12. که صد کدورت ما دیده و صفا کرده

13. نکرد توبه ز عشق تو جامی آخر عمر

14. چه جای توبه ز کاری که عمرها کرده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوشا دردی که از چشم بداندیشان نهان باشد
* خوشا چاکی که چون خرما به جیب استخوان باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
* ای خواجه درد نیست وگرنه طبیب هست
شعر کامل
حافظ
* ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم
* کنون امید بخشایش همی‌دارم که مسکینم
شعر کامل
سعدی