جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1382

1. رسید تُرک من از تاب می عرق کرده

2. شکسته طرف کُله جيب جامه شق کرده

3. صفای سینه اش از چاکِ پیرهن چون صبح

4. هزار دلشده را اشک چون شفق کرده

5. به اتفاق جهانی گذشته از دل و دین

6. به هرکجا گذری کیف ما اتفق کرده

7. برای باده و نقلش صبا به صحن چمن

8. ز لاله کاسه نهاده ز گل طبق کرده

9. نثار او همه جان ها كمست و او زکرم

10. قناعت از من بیدل به یک رمق کرده

11. ز شرح دل ورقی بیش نیست چهرۀ زرد

12. که خامۀ مژه تحریر آن ورق کرده

13. اگرچه منکر می بود سابقا جامی

14. کنون تلافیِ انكار ماسبق کرده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا
* حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس
شعر کامل
حافظ
* ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند
* بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست
شعر کامل
سعدی
* گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
* کان شوخ سربریده بند زبان ندارد
شعر کامل
حافظ