جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1383

1. منم چو صبح ز شوق تو جامه شق کرده

2. ز مِهر عارض تو اشک چون شفق کرده

3. ز لطف خویش به هر جا گشاده گل ورقی

4. به خطّ سبز رُخت نسخ آن ورق کرده

5. به صحن باغ گذر کانچه داشت غنچه گره

6. گل از برای نثار تو بر طبق کرده

7. نشسته بر رخ گل شبنم است ياز نسیم

8. شنیده نکهت تو وز حیا عرق کرده

9. گل ارچه خلعت خوبی به تازگی پوشید

10. به چشم خلق جمال تواش خَلَق کرده

11. ز هستی ام رمقی مانده است کی باشد

12. هجوم عشق تو تاراج آن رمق کرده

13. حدیث عشق ز جامی شنو که شام و سحر

14. به کنج مدرسه تحقیق این سبق کرده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز اهل درون باهش ترند آنان که بیرون درند
* اکثر به خاصان می دهد سلطان شراب ناب را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا
* حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس
شعر کامل
حافظ
* تیشه بر سر زد و پا از در شیرین نکشید
* کوه‌کن بر در عشق از همه پادارتر است
شعر کامل
فروغی بسطامی