غزل شمارۀ 1396
1. ای به قصد ملک دل حسنت سپاه آراسته
2. وز لوای فتح زلفت اوج ماه آراسته
3. تا به فیروزی عنان تابی به جولانگاه ناز
4. مردم چشمم ز درد و لعل راه آراسته
5. مجلس مستان به یاد آن دهان و لب خوش است
6. جز به نقل و مَیْ نگردد بزمگاه آراسته
7. ذکر طوبا کرده دل در وصف نخل قامتت
8. دستۀ گل را به شاخی از گیاه آراسته
9. هست بر فرق گدایانت کلاهی سبز چرخ
10. آفتاب از کوی زرّین آن کلاه آراسته
11. بر خراب آباد دل آوازۀ لطفت گذشت
12. شهر ویران شد ز صيت عدل شاه آراسته
13. بهر سلطان خیالت جامی از لعل سرشک
14. در سواد چشم تر چتر سیاه آراسته
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده