جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1414

1. ببین پیاله هزاران به روی دشت ز لاله

2. به روی دشت قدم نه به روی دست پیاله

3. حواله بود به وقت گلم که رخ بنمایی

4. اگر چو گُل نکنی پرده با خدات حواله

5. به بزم عشق تو مستغنی ام ز ساقی و مطرب

6. می ام ترشح دیده است و نی ترنّم ناله

7. چو سفله قدر نداند چه امتحان چه کرامت

8. چو سگ شناخت ندارد چه استخوان چه نواله

9. چه باک صاحب دل را ز گفت وگوی فسرده

10. چه بیم جام فلک را ز سنگ ریزیِ ژاله

11. رموز عشق به کلک و ورق چگونه نویسم

12. که قاصرست ز هر حرف آن هزار رساله

13. به عشق بهرۀ جامی ز دوستان گرامی

14. ملامت همه روزه است و طعنۀ همه ساله


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کدامین آتشین رخسار بزم افروز عالم شد؟
* که خون زاهدان خشک، جوش ارغوان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* ز شست صدق گشادم هزار تیر دعا
* ولی چه سود یکی کارگر نمی‌آید
شعر کامل
حافظ
* فرصت شمر طریقه رندی که این نشان
* چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست
شعر کامل
حافظ