غزل شمارۀ 1428
1. خوش آنکه بود ز تو خانه ام پری خانه
2. کجا شدی، که شدم بی رخِ تو دیوانه
3. ز آشنایی عشقت چه حاصلست مرا
4. جز آنکه گشته ام از صبر و هوش بیگانه
5. حدیث وصل تو هر شب ز هوش می بردم
6. به خواب می کشد آری سماع افسانه
7. به اوج کنگرۀ وصل چون کنم پرواز
8. چنین که شمع زد آتش به بالِ پروانه
9. خبر مپرس ز پیمان زهد رندی را
10. که داد دستِ ارادت به دستِ پیمانه
11. ز زلف دلکش تو گرچه ماندی جامی دور
12. سری ز تیغ بلا شاخ شاخ چون شانه
13. روانه می کند از چشم دُرفشان هر دم
14. جواهرِ خدماتِ نیازمندانه
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده