غزل شمارۀ 1449
1. ای که مرا به صد جفا سينه فگار کرده ای
2. با تو یکیست عهد من گر تو هزار کرده ای
3. بوسه قرار کردی ام کز لب خود عوض دهم
4. جان به لبم رسید کو آنچه قرار کرده ای
5. خطّ عذار تست این یا نه که مشک سوده ای
6. چشمۀ آفتاب را زیر غبار کرده ای
7. خوابگهم جدا ز خود ساخته ای حریر و گل
8. بالش خاره داده ای بستر خار کرده ای
9. جلوه کنان همی روی مرکب ناز زیر ران
10. غارت عقل و هوش را فتنه سوار کرده ای
11. روی چو گل نموده ای سبزه بر آن فزوده ای
12. کلبۀ محنت مرا باغ و بهار کرده ای
13. جامی اگر نه عاشقی در رهِ نیکوان چرا
14. دل به دو نیم مانده ای دیده چهارکرده ای
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده