غزل شمارۀ 1448
1. الله الله چه نازنین شده ای
2. آفتِ عقل و هوش و دین شده ای
3. من چنانم ز بی دلی که مپرس
4. تا تو در دلبری چنین شده ای
5. کرده ای رخ ز چین طرّه عیان
6. غیرتِ لعبتان چین شده ای
7. ز آتشین لعل آبدار لبت
8. خاتمِ حسن را نگین شده ای
9. من به جان بندۀ کمین توام
10. بهر قتلم چه در کمین شده ای
11. گشته ای گم دلا به فکر لبش
12. چون مگس غرق انگبین شده ای
13. جامی از فکر آن دهان و میان
14. خرده دان و دقیقه بین شده ای
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده