جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1462

1. وای من وای من ز عشق تو وای

2. مَنْ جَوى الحبّ مَنْ يَحّنُ سوای

3. شد شبِ تار روزِ منتظران

4. همچو مه یک شبی به بام برآی

5. جان درآمد به محمل تو روان

6. چون برآمد ز دور بانگ درای

7. تا به پایم خلید خارِ رهت

8. می برد دیده رشکم از کف پای

9. شد پُر از خون دل چو خانۀ چشم

10. خانۀ من ز چشم خون پالای

11. جانم از گریه های تلخ بسوخت

12. لب شیرین به خنده ای بگشای

13. جای جامی حریم کوی وفاست

14. به جفای تو کی رود از جای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب‌ها من و شمع می‌گدازیم
* اینست که سوز من نهانست
شعر کامل
سعدی
* گر به اول نستندندی اصل شیرینی ز موم
* نخل مومین را رطب شیرین تر از قند آمدی
شعر کامل
خاقانی
* جان من جان من فدای تو باد
* هیچت از دوستان نیاید یاد
شعر کامل
سعدی