غزل شمارۀ 1492
1. ای ز خورشید جمالت ماه را شرمندگی
2. با گدایان تو شاهان در مقام بندگی
3. پرده از عارض برافگندی که من ماه توام
4. وه که دارد کوکب طالع بدین فرخندگی
5. شوکت شاهی متاعی نیست در بازار عشق
6. نیستی می باید و مسکینی و افگندگی
7. شد خراب از گریۀ بسیار چشم من بلی
8. خانه را آفت رسد چون پر شود بارندگی
9. جامی از درد فراق و داغ هجران مرده بود
10. بار دیگر نکهت وصل تو دادش زندگی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده