غزل شمارۀ 1504
1. اُريدُ بَسْطَ عَزامی اِلَیْکَ بَعْدَ سلامی
2. وَلَیْسَ کُل کَلامی يَفی ببعض غَرامی
3. به شرح شوق تو طی شد تمام نامۀ عمرم
4. هنوز نامۀ شوقت نمی رسد به تمامی
5. مَنْ ازدیاک قَدْعاقنی تفرقُ بالی
6. انت صَحيفة شوقی يَقُوم فيه مقامی
7. به روز وصل ندانم چه تحفه پیش تو آرم
8. که صرف شد به فراق تو نقدِ عمر گرامی
9. تَروم فرش جفونی اذا قدمت مناماً
10. و كيف افرشها وهى بالدّموع دوامی
11. نه جای چون تو لطیفی است تنگنای دل من
12. چه خوش بود که به فسحت سرای دیده خرامی
13. زُلال لُطفک قَدْفاض مِنْ رياض وداد
14. فآض بُرْءَ سقامی وعاد برد او امی
15. زجامی این نه جوابست نامۀ کرمت را
16. به قاصدان درت می دهد سجلّ غلامی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده