غزل شمارۀ 1503
1. دارند جان و دل به تو هر یک تظلّمی
2. ای پادشاهِ حُسن خدا را ترحّمی
3. عشّاق را ز ناز و تنعّم فراغتیست
4. نازی بکن که نیست ازین به تنعّمی
5. آهسته ران سمند خدا را که در رهت
6. صد سر فتاده بیش بود زیر هر سُمی
7. گر می کنیم ناله ز شوق رُخت مرنج
8. کز شوق گل خوش است ز بلبل ترنّمی
9. جامی به جان رسید ز بس گریه های تلخ
10. هرگز ندید از آن لبِ شیرین تبسّمی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده