جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1515

1. به فکرت خواستم کز سرّ وحدت یابم آگاهی

2. خطاب آمد که از پیرِ مغان خواه آنچه می خواهی

3. کشم رَختِ ارادت بر درِ پیر مغان روزی

4. اگر دولت کند دمسازی و توفیق همراهی

5. نگویم باعلوّ همّتش زین اطلس والا

6. که دانم بر قدِ قدرش کند این جامه کوتاهی

7. شد از دیوان قسمت هر کسی را نامزد چیزی

8. من و جام صبوحی، زاهد و وردِ سحرگاهی

9. چه سود ای شیخ هر ساعت فزودن خرمنِ طاعت

10. چو نتوانی که یک جو از وجود خویشتن کاهی

11. به رقص آ ذرّهْ سان جامی چو آمد شامل حالت

12. فروغ آفتاب حشمت و جاهِ جهانشاهی

13. به اقبال قبول طبع شاه آوازۀ نظمت

14. چو صیت دولتش خواهد گرفت از ماه تا ماهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عزتم بین که بر آرنده ی حاجات هنوز
* از لبم نام تو هنگام دعا نشنیده است
شعر کامل
عرفی شیرازی
* کدامین آتشین رخسار بزم افروز عالم شد؟
* که خون زاهدان خشک، جوش ارغوان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* شرح این قصه مگر شمع برآرد به زبان
* ور نه پروانه ندارد به سخن پروایی
شعر کامل
حافظ