جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1524

1. گر بدانی که چه ها می کشم از درد جدایی

2. به خدا با همه بی رحمیِ خود رحم نمایی

3. درد پروردِ توام، من که و اندیشۀ درمان

4. کاش صد درد دگر بر سر هر درد فزایی

5. دل بی حاصل ما را برت ای شوخ چه قیمت

6. که به یک عشوه اگر خواهی ازین صد بربایی

7. گرچه ما را نبود جای به خاک سرِ کویت

8. شکرباری که تو جا کرده درون دل مایی

9. دل نه زانسان به کمند تو گرفتار شد ای جان

10. که توان داشت به تدبیر خرد چشم رهایی

11. بامدادان همه کس در پیِ مقصودی و جامی

12. اشک ریزان به سر کوی تو، تا کی به در آیی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شرار سينۀ مجنون ز آتش لیلی
* کباب ساخت همه آهوان صحرا را
شعر کامل
جامی
* هر خم زلف تو یک جمع پریشان دارد
* وه که این سلسله صد سلسله جنبان دارد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* گرم صد بار سوزی، باز بَر گِردِ سرت گَردَم
* نیم پروانه، کز یک سوختن از دست و پا افتم
شعر کامل
نظیری نیشابوری