جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1534

1. ز شهر تن نکنی دل به مُلک جان نرسی

2. برین جهان ننهی پا بدان جهان نرسی

3. حضیض نفس زمین و آسمانست ذروۀ عشق

4. تو پای بست زمینی به آسمان نرسی

5. دو روزه حبس قفس سهل باشد ای بلبل

6. از آن بترس که دیگر به بوستان نرسی

7. زبان عشق چه داند فقیه شهر این حرف

8. مگوی تا به حریفانِ همزبان نرسی

9. صدای بانگ جرس می رسد ولی از دور

10. به ره مخسب مبادا به کاروان نرسی

11. نشان عشق چه پرسی ز هر نشان بگسل

12. که تا اسیر نشانی به بی نشان نرسی

13. حجاب سرّ حقیقت همین تویی جامی

14. گمان مبر که ازین بگذری به آن نرسی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای که دیدی قتل من در پای آن سرو سهی
* شحنه را ز این فتنه واقف کن که: قاتل می‌رود
شعر کامل
اوحدی
* جز شب و روز مکرر در بساطش هیچ نیست
* عمرها زیر فلک چون خضر اگر پاید کسی
شعر کامل
صائب تبریزی
* مسکین بنفشه بر سر زانو نهاده سر
* با جامه کبود پریشان و سوگوار
شعر کامل
سلمان ساوجی