غزل شمارۀ 1533
1. اگرچه در لب جان بخش انگبین داری
2. زناوک مژه صد نیش در کمین داری
3. به خاک پات که نتوان در آبِ حیوان یافت
4. لطافتی که تو در لعل آتشین داری
5. به هشت گلشن جنّت نمی دهم یک شاخ
6. از آن بنفشه که بر طرف یاسمین داری
7. به ابروان مفگن چین خدای را این بس
8. که زیر هر شکن مو هزار چین داری
9. ز سعد و نحس چه پرسی حكیم را چون تو
10. فروغ كوكب اقبال در جبین داری
11. ببخش بر من مفلس چو از دو ساعد خویش
12. دو گنج سیم نهان اندر آستین داری
13. به آسمان که برد طاعت ترا جامی
14. چنین که پیش بتان روی بر زمین داری
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده