غزل شمارۀ 1542
1. آسوده دلا حالِ دلِ زار چه دانی
2. خونخواریِ عشّاق جگرخوار چه دانی
3. شب تا به سحر خفته به خلوتگه نازی
4. بی خوابیِ این دیدۀ بیدار چه دانی
5. هرگز نخلیده به کف پای تو خاری
6. آزردگی سینۀ افگار چه دانی
7. ای فاخته پروازکنان بر سرِ سروی
8. دردِ دلِ مرغان گرفتار چه دانی
9. جامی تو و جام می و بیهوشی و مستی
10. راه و روش از مردم هشیار چه دانی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده