غزل شمارۀ 1576
1. گل زد به باغ صبحدم اورنگ خسروی
2. برداشت بلبل از چمن آهنگِ پهلوی
3. یعنی بساط سبزه شد از لطف باد نو
4. عهد نشاط را توهم از باده ده نوی
5. با ما نمی زند دم لطف آنکه تعبیه است
6. در لعل او لطافتِ انفاسِ عیسوی
7. گفتم که کی شوم به در قربِ تو مقیم
8. گفت آن زمان که از خودی خود به در شوی
9. در عشق شو علم که به عالم نمانده است
10. جزقصّۀ ایاز ز محمود غزنوی
11. کی لذّت کلام چشی گرنه چون کلیم
12. با دوست یک دو حرف بگویی و بشنوی
13. جمعیّتِ دل ار طلبی سنگ تفرقه
14. افگن به شیشه خانۀ آلات دنیوی
15. مجموعۀ لطافت جامی سفینه نیست
16. بحریست پُرجواهر اسرار معنوی
17. تبریز را تو شمس ابد پرتوی و هست
18. گفتار او به نام تو اشعار مولوی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده