جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1585

1. داغ جفا بر کسان ز آتش کین خود نھی

2. کاش به جان عاشقِ بیدل و دین خود نهی

3. باد زمین به راه تو تارک بندگان که تا

4. هر طرفت فتد گذر پا به زمین خود نهی

5. ای بت آمده ز چین لاف زنان به روی او

6. زود بود کزین خطا روی به چین خود نهی

7. بر سرِ ره نشسته ام بو که چو مست بگذری

8. پای به سهو بر سرِ راه نشین خود نهی

9. تاجورا کی رسد کامت از آن نگین لب

10. گرنه به کفّۀ بها تاج و نگین خود نهی

11. رشح می از لبش چرا شهد شهادت تو بس

12. به که از آن ذخیرۀ روز پسین خود نهی

13. قدرشناس گوهرت نیست زمانه گوییا

14. در کف سفله تا به کی دُرِّ ثمین خود نهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آمده‌ام بدین جهان تا که ز نی شکر برم
* نامده‌ام که از شکر قصه برم خبر برم
شعر کامل
فیض کاشانی
* الا تا در مه بهمن بود در خانه‌ها آبی
* الا تا در مه نیسان بود در دشتها سوسن
شعر کامل
امیر معزی
* از آن افیون که ساقی در می‌افکند
* حریفان را نه سر ماند نه دستار
شعر کامل
حافظ