جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1588

1. منم از کنج خرابات عشق شیفته حالی

2. شراب جرعۀ دُردی، قدح شکسته سفالی

3. نه بر سرم زکریمانِ دهر منّتِ لطفی

4. نه بر دلم ز لئیمان شهر گَرد ملالی

5. به فرق من ننهاده قضا عمامۀ جاهی

6. به نام من ننوشته قدر وظیفۀ مالی

7. به نیکوان ز جهان کرده ام قناعت و زیشان

8. ز حاضران به نگاهی زغایبان به خیالی

9. اگرچه ماه فلک گاه بدر و گاه هلال است

10. به رخ همیشه چو بدری به ابروان چو هلالی

11. لبت علیک نگفته چو گفته ایم سلامی

12. جواب نیز نداده چو کرده ایم سوآلی

13. زبان ببست زگفتار پیش لعل تو جامی

14. که نیست به ز خموشی درین مقام مقالی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نشاط جوانی ز پیران مجوی
* که آب روان باز ناید به جوی
شعر کامل
سعدی
* سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ
* که تا چو بلبل بی‌دل کنم علاج دماغ
شعر کامل
حافظ
* اگر چون نیشکر سنگین دلان پامال سازندت
* تو از هر بند انگشتی سر تنگ شکر وا کن
شعر کامل
صائب تبریزی