جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 19

1. هر شب افروخته از آتش دل مشعله ها

2. رود از کوی غمت سوى عدم قافله ها

3. دلم از پرتو خورشید رُخت قندیلی است

4. از سرِ زلف تو آویخته با سلسله ها

5. شرح اسرار خرابات نداند همه کس

6. هم مگر پیر مغان حل کند این مسأله ها

7. در ره فقر و فنا بی مدد عشق مرو

8. که کمین گاه حوادث بود این مرحله ها

9. گفت و گوی خرد از حد بگذشت ای ساقی

10. باده در ده که ندارم سرِ این مشغله ها

11. ساعتی گوش رضا سوی من دلشده نه

12. کامشب از دست تو هم پیش تو دارم گله ها

13. واقف از سرّ خرابات جز آن مست نشد

14. که به میخانه برآورد چو جامی چله ها


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو از خون چندین سر نامدار
* ز بهر فزونی درختی مکار
شعر کامل
فردوسی
* زان می که داد حسن و لطافت به ارغوان
* بیرون فکند لطف مزاج از رخش به خوی
شعر کامل
حافظ
* هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظرست
* عشقبازی دگر و نفس پرستی دگرست
شعر کامل
سعدی