غزل شمارۀ 197
1. نقاش ازل کان خط مشکین رقم اوست
2. یارب چه رقم های عجب در قلم اوست
3. خاک قدم دوست شدم نیست کسی را
4. آن عیش که امروز مرا در قدم اوست
5. بیرون بود از سلسلۀ اهل ارادت
6. هر دل که نه در طُرّۀ پر پیچ و خم اوست
7. تن گرچه به صد مرحله دورست ز کعبه
8. جان طوف کنان گرد حریم حرم اوست
9. آن کز کرمش بود که میخانه بنا کرد
10. می خواریِ ما نیز بنا بر کرم اوست
11. جامی دَم توحید زندنی همه وقتی
12. خوش وقت حریفی که شناسای دَم اوست
13. آواز خوشش بر صفت وحدت خویشست
14. باکثرت اطوار که در زیر و بم اوست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده