غزل شمارۀ 221
1. غمت تا در دلم منزل گرفتست
2. زشادیِ جهانم دل گرفتست
3. مپرس از من شمار عقد آن زلف
4. که عقل آن عقده را مشکل گرفتست
5. تو دریایی و زاهد خشک از آن ماند
6. کزین دریا ره ساحل گرفتست
7. مبند ای ساربان محمل که امروز
8. سرشکم راه بر محمل گرفتست
9. دلم با چشم خونریز تو صیدیست
10. که صیادش پی بِسْمِلْ گرفتست
11. به کوی عشق از آن کس حاصلی نیست
12. که راه زهد بی حاصل گرفتست
13. زجامت جرعه ای ناخورده جامی
14. چه خود را مست لایعقل گرفتست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده