غزل شمارۀ 240
1. صاحب دلی که نرد وفا عاشقانه باخت
2. نقد دو کونْ در ره یار یگانه باخت
3. کوی فنا و فقر عجب کارخانه ایست
4. خوش آنکه هرچه داشت درین کارخانه باخت
5. بربود شیخ صومعه را لذّت سماع
6. تسبیح و خرقه در ره چنگ و چغانه باخت
7. دل زآرزوی خال تو در دام غصّه مُرد
8. بیچاره مرغ جان به تمنّای دانه باخت
9. شد زان عذار ساده منقّش رخم به خون
10. این نقش بین که با من بیدل زمانه باخت
11. با خاک آستان تو عشاق را سریست
12. مسکین کسی که سر نه برین آستانه باخت
13. چون بر بساط وصل تو جامی نیافت دست
14. شطرنج عشق با رخ تو غایبانه باخت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده