غزل شمارۀ 266
1. چشمم خیال قد تو جز نخل تر نبست
2. نخل خیال را کس ازین خوب تر نبست
3. نگذشت در غم تو شبی کاتشِ دلم
4. از دود آه راه نفس بر سحر نیست
5. برداشت وصلت از سرما سایه وه که بخت
6. آن مرغ رام ناشده را بال و پر نبست
7. دارد به دور لعل تو بر سر سبوی می
8. صوفی که جز عمامۀ تقوا به سر نبست
9. لعلت چو دید اشک من از خنده بس نکرد
10. بر سایلان کریم دَرِ لطف در نبست
11. جز با غمت نرفت ز تن جان بیدلان
12. بی زاد راه قافله بارِ سفر نبست
13. جامی که بسته بود کمر در طریق زهد
14. تا شد اسیر عشق تو دیگر کمر نبست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده