جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 269

1. چه گویم کز فراقت چونم ای دوست

2. جگر پُر درد و دل پُر خونم ای دوست

3. به زیر پای خود کردی سرم پست

4. رساندی پایه برگردونم ای دوست

5. میان رهروان بودم فسانه

6. ز ره بردی به یک افسونم ای دوست

7. چنان از لعل میگون تو مستم

8. که فارغ از می گلگونم ای دوست

9. زنقد عشق اگر خالی بود جیب

10. چه سود از گنج افریدونم ای دوست

11. کمم در حِشمت و جاه از سگانت

12. ولیکن در وفا افزونم ای دوست

13. مگو جامی سگ این استان نیست

14. مکن زین دایره بیرونم ای دوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مهر جمالش از دلِ ویرانه کی شود
* سودای شمع از سیر پروانه کی شود
شعر کامل
جامی
* گل نیز در آن هفته دهن باز نمی‌کرد
* و امروز نسیم سحرش پرده دریده‌ست
شعر کامل
سعدی
* می دهم مستی به دلها گر چه مستورم ز چشم
* بوی آغوش بهارم در چمن پیچیده ام
شعر کامل
رهی معیری