جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 332

1. مردم چشمم ز تو خالی بس است

2. مونس جان از تو خیالی بس است

3. ماه فروشد بنما ابروان

4. نایب ماه از تو هلالی بس است

5. بهر رکاب تو ز خون جگر

6. بر رخ من بسته دوالی بس است

7. خوان چه حد من که نهم پیش تو

8. خدمت درویش خلالی بس است

9. مایل طوبا نشوم در بهشت

10. باغ مرا چون تو نهالی بس است

11. نیست سپه شرط جهان گیریت

12. از تو همین عرض جمالی بس است

13. ساغر زر پر چه کنی بهر من

14. بر کفم آلوده سفالی بس است

15. مزد غزل های تو جامی نهاد

16. بیم قبولی زغزالی بس است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جمال کعبه چنان می‌دواندم به نشاط
* که خارهای مغیلان حریر می‌آید
شعر کامل
سعدی
* کنون کوه و بیابانرا نبات از عودتر باشد
* کنون شاخ درختانرا لباس از پرنیان باشد
شعر کامل
فرخی سیستانی
* اگر آن گنج گران می‌طلبی رنج ببر
* گل مپندار که بی‌زحمت خاری باشد
شعر کامل
اوحدی