غزل شمارۀ 333
1. ای سنبل مشکین زده سر از گُل رویت
2. ندهد به همه ساده رخان یک سرِ مویت
3. از مشک کشم دردسر این بس که دهد باد
4. بویی به مشامم ز خط غاليه بویت
5. هرگز زتماشای تو خرسند نگشتم
6. بنشین که زمانی نگرم سیر به رویت
7. خوش آنکه نشينم به تو تنها ز رقیبان
8. تو حال بَدَم بینی و من روی نکویت
9. خونین کفنان بس که به دل داغ تو خیزند
10. در حشر شود لاله ستانی سر کویت
11. گر زانکه بجویی دل ما را نه غریبست
12. هر چند که آزار غریبان شده خویت
13. شد هر شکن زلف تو قلاب محبت
14. چون خاطر جامی نکند میل به مویت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده