جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 357

1. پیش قدت دست خدمت بسته هر سروی که هست

2. دست بسیارست جان من بلی بالای دست

3. میل طوبی کرد زاهد گرچه بالای تو دید

4. آری آری مایل پستی است همّت های پست

5. مستی از میخانه می زد دست و می گفت این سرود

6. بت پرست از بت پرست و خود پرست از خود نرست

7. در شب هجران هجوم آورد بر من تاب تب

8. دل تپید از بیم و تن لرزید لیکن نبض جَست

9. بود سینه منزل و دل نیز لیکن تیر تو

10. چون رسید از ره گذشت از سینه و در دل نشست

11. پارسا مسکین ز بیم دین خود از زلف تو

12. می هراسد همچو مرغ از دام و چون ماهی ز شست

13. وصف تو جامی رقم می زد نمودی خط سبز

14. خامه را بشکست از شرم و ورق را بر شکست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بترس از خدا و میازار کس
* ره رستگاری همین است و بس
شعر کامل
فردوسی
* خوش می‌روی در کوی ما خوش می‌خرامی سوی ما
* خوش می‌جهی در جوی ما ای جوی و ای جویای ما
شعر کامل
مولوی
* صبح محشر سر زد و تخم امیدم سر نزد
* در چه ساعت یارب این یوسف به چاه افتاده است؟
شعر کامل
صائب تبریزی