جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 37

1. به اسرار حقیقت نیست پیر مغان دانا

2. لَهُ فصْلٌ اَهل النّهی علماً و عرفانا

3. زمانی گوش بر گفتار او نه تا یقین دانی

4. که جز تلبيس نبود حاصل تدریس مولانا

5. اگر بودی کمال اندر نویسایی و خوانایی

6. چرا آن قبلۀ كل نانویسا بود و ناخوانا

7. بیا ای کرده احیای موات هر دل مرده

8. چه باشد سایه بر ما مردگان اندازی احیانا

9. تویی فیّاض و ما قابل، قبول از ما و فیض از تو

10. فلولاک و لولانا لما كان الّذی كانا

11. نهان بودیم ما در تو، کنون گشتی عیان در ما

12. فكنّافیک اعيانا وفينا صرت اکوانا

13. به یک رنگی کشید از نور وحدت وقت ما جامی

14. فَاُخْراناکَاُوْلانا وَ اَوْلانا کَاُخرانا


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جای دل در سینه صد پاره دارم آتشی
* شعله را چون گل درون پیرهن پیچیده ام
شعر کامل
رهی معیری
* مرا به علت بیگانگی ز خویش مران
* که دوستان وفادار بهتر از خویشند
شعر کامل
سعدی
* اشکی که ترا بر گل رخسار دویده
* باران بهار است که بر لاله چکیده
شعر کامل
جامی