جامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 41

1. به کعبه گر ننمایی جمال خود ما را

2. ز خون دیده کُنم لعل ریگ بَطحا را

3. به دور حُسن تو از مهرۀ وفا پرداخت

4. مشعبد قدر این حُقه های مینا را

5. ز شوق طوق سگان درِ تو گردانند

6. مُسبّحان فلک سبحۀ ثریاّ را

7. به ترک عشرت امروز چون کنم که کسی

8. ضَمان نمی شود از من حیات فردا را

9. مریض آن لبم ای ناله چون رسی به فلک

10. بپرس شرح مداوای من مسیحا را

11. کناره کن ز جهان تا رسی به مأمن عشق

12. به کوه قاف طلب آشیان عنقا را

13. حریم میکده جامی مقام پاکانست

14. ز داغ زرق بشو خرقه و مصلّا را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خلق و لطف توان کرد صید اهل نظر
* به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
شعر کامل
حافظ
* بی تو گفتم که صبر پیشه کنم
* گفتم امّا نمی توانم کرد
شعر کامل
جامی
* ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
* به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
شعر کامل
سعدی