غزل شمارۀ 432
1. هر لحظه نمایی به لباس دگرم رخ
2. گاه از بت فرخار و گه از لعبت خلّخ
3. هرجا که کنی جلوه بود اهل نظر را
4. دیدار تو فرخنده و رخسار تو فرّخ
5. اطوار ظهور تو بود ظاهر و باطن
6. بر ظاهر تن جلدی و در باطن آن مخ
7. جنبش همه از تست درین عرصه اگر خود
8. ناراست رود فرزین یا راست رود رخ
9. گر محيیِ دل هاست بالطافک یحیی
10. ور نافخ جان هاست بانفاسک ینفخ
11. زین نکته مرا طعن تناسخ مزن ای شیخ
12. تکرار ظهورات بود این نه تناسخ
13. جامی مفگن با دگران نکتۀ توحید
14. کز کلک تو اولیست درین مسأله پاسخ
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده