غزل شمارۀ 461
1. نام خود را عاشق صادق کنم سويت سواد
2. تا چو خوانی نامه رویت بنگرم از چشم صاد
3. اعتقاد حسن خوبانم ز مهر روی تست
4. لاجرم در شهر مشهورم به حسن اعتقاد
5. نیست مقصود از سلوک من در اطوار وجود
6. جز رضای خاطرت جستن ز مبدأ تا معاد
7. گر خدنگ بی وفایی می کشی فهو الغرض
8. ور به تیغ نامرادی می کشی فهو المراد
9. گفته ای در جست و جویم اینهمه تعجیل نیست
10. چون کنم، بر عمر چندانی ندارم اعتماد
11. هفت بیتی های جامی چون به شیراز اوفتاد
12. خواند حافظ در مزار سعدیش سبعاً شداد
13. یافت در کرمان لقب رشک ارم زانکس که ساخت
14. کاخ ابیات تخلّص چون ارم ذات العماد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده