غزل شمارۀ 460
1. زادۀ عشقی هم ازو خواه زاد
2. باش بدو شاد و ازو جو رشاد
3. روی به عشق آر که جز عشق نیست
4. عاشق و معشوق و مرید و مراد
5. راه مده وهمِ دویی را به خود
6. رخنه مکن قاعدۀ اتحاد
7. معتقد غیر دویی نیست عقل
8. خاک سیه بر سر این اعتقاد
9. فقر سوادیست که در چشم عشق
10. نور عیان نیست به جز آن سواد
11. هرکه از آن نور نشد دیدہ ور
12. بر نظر او نکند اعتماد
13. جامی ازو آمد و گم شد درو
14. منه المبداء و اليه المعاد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده